بودن

گفتم: 

تردد ما شین ها
ترافیک بوق
زنی
در قربانگاه نان
معصوم اسماعیل غرور
مردی
تسبیح تزویر
50
تومان
خرید پل صراط
رهایی وجدان
پاسخ دین
چه ارزان خرید
چه آسان رهایی یافت
زن
زخمی ممتد شرم
50
تومان
گدایی بودن
رهایی سنگین مادری
پاسخ کودک
چه گران خرید
چه سخت حقیر شد
من
اندیشه های خشک
در مسیری گنگ
سراب تحلیل
قرارداد کثیف زندگی
تردید عدالت
چه آسان دیدم
چه آسان گذشتم
یک لحظه ....اه
دیگر هیچ

 

 

گفتا: 

اندکی آرام گیر
ز ند گی تسبیح فر وش پرریائی نیست
شاید ز ند گی لبخندی باشد که پسر کی که آن تسبیح را بر ای ماد ر بزر گ خر ید ز د هنگامی که پیر ز ن او را دعا می کرد
شاید گدائی زشتیش پنهان شد آن هنگام که مادر بر دوش پسر کی ز د و او را " مردم" صدا نمود
شاید ز خمها بتو ان با تیمار
مهر بانی در مان کرد
شاید با یک نگه دیگر بتو ان ز خمها را آسانتر از یاد ببرد
شاید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد