خسته
از این و ان گسسته
دلگیر از ستاره
آزرده از ماه
از ناگزیری فصول
میان این همه مفاهیم آسیمه هنوز
در حضور یگانه فرصت
می آیم
تا شاید
از تو با خلوت خویش
از تو با خدا
دیگر
دلواپس چگونه های همیشه نباشم
آه نازنین مقدس ! ماه نقره فام من
تمامی تعریف
این حس و حال ساده
عجیب ، قشنگ
به همین شرط قشنگ بوسه
از عشق چیزی بگوی
یک لحظه در این ناکجای رفتن بمان!
به نام مهربان مهرافرین
---------------------------
سلام دوباره آبجی حسنا یمهربون
امیدوارم خو ب باشید
خوب در مورد این شعر یه بار نظر داده بودم و الانم دوباره این کارو انجام میدم
تو این شعر وقتی گفتید از ستاره دلگیرید یعنی از اونی که دوستش دارید و ماه هم می تونه کسی باشه که بهتون کمک می کرد و تو شب های دلگیری روشنی راهتون بود
و اینکه همه ی این ها
هر چیزی که داریم و نداریم خواست خداست و هر خواست خدا مصلحتی درونشه که ما ازون بی خبریم و این مصلحت فرصت های زیبایی برامون میسازه! و چرا تو این دنیا به این کوچیکی وقتی میشه با یه بوسه محبت رو ابراز کرد و دلی رو شاد
این کارو نکنیم؟؟؟!!!
****
هنوز حرف اخرتون یادم نرفته و نمی دونم چرا اون حرف رو زدید
برای شما ارزش قائلم و همیشه خواهرم خواهید ماند
موفق و شاد و سلامت باشید با قلبی سلیم و فکری آزاد و اندشه های مثبت
حق یارو نگهدارت مهربون