ترانه ای نا تمام

گفتم: 

مدادی بر می دارم
صفحه کاغذی سپید
در سایه روشن واژه ها
جر نامی
چیزی به یاد نمی آورم
اصلاً بگذار سرآغاز بی نهایت این ترانه
حوالی همین نام تمام شود! 

 

 

گفتا: 

وزین نام آید همه نام
ز ین نامی که در او باشد پر نام
ز نامی که ساز ند ز او نام
ز نامی که نامه آید آغاز
یکی نامه ز عشق و مهر و دلدار
یکی نامه ز نو ر و نو ازش و یار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد