گفتم:
صدایی می شنوم
آیا کسی مرا صدا نزد
اینک امید من بگو
در نهان یک ستاره
خواب یک پرنده
چگونه می شود
آیا
دلواپس غریزه لبخند نبود
کاش ابری می امد
و مرا تا ساحل سپید روییدن امید بدرقه ام می کرد
کاش
گفتا:
کاش صدا را می شنیدم
همان صدا که در نهان ستار ه ای
امید را در شخان یافت
همان ستار ه ای که عاشقی را ز ماه گر فته بود
همان ماهی که در سیاهی آسمان شب باز
عاشق ماند
اکاش همه این کاش به گو نه دگر بود